قلعه ای در آسمان

کتاب هردو در نهایت می‌میرند، کتابی نوشته آدام سیلورا است که توسط فهیمه قاسمی ترجمه شده و تا حدودی روانشناسی می‌باشد. در ادامه برای معرفی کامل به ادامه مطلب بیایید.

خلاصه داستان:

توی داستان یه عده هستند به اسم«قاسدان مرگ»که به مردم زنگ میزنن و میگن  ۲۴ ساعت بعد قراره بمیری و این کلاهبرداری نبوده، ینی یه سازمان واقعی و با علم و منطق بوده که همه قبولش داشتن و به این دلیل زنگ میزدن که مثلاً طرف که قرار بوده بمیره همه کار های ناتمامش رو انجام بده و با خانواده اش خوش باشه، اینم بگم که هیچکس نمیتوانسته از این سرنوشت فرار کنه.

دوتا پسره هستن یکیش ۱۸ سالشه و اسمش میتو هست، اون یکی ۱۷ سالشه اسمش روفوس هست و اینکه هیچکدام زندگی درست درمونی ندارن روفوس که چند ماه قبل پدر و مادر و خواهرش مردن و خودشو مقسر میدونه و الان داره با پلوتونی ها(اسم گروهش با دوستاش که ۳ تا پسرن و ۱ دختر) زندگی می‌کنه. میتو هم که اصلاً ولش(اونم وعض زندگیش داغونه)و این دوتا یه روز بعد قراره بمیرن و طی اتفاقاتی باهم آشنا میشن و ...

فکر کنین بهتون بگن فردا قراره بمیری، چیکار می‌کنی ؟ 

موضوع این کتاب دقیقا همینه! کتابش زندگی میتو و روفوس، درست یا غلطیه تصمیم هاشون،روابطشون با اطرافیانشون،  از دست دادن فرصت های زندگی ، نام امیدی و دوستی رو بررسی می‌کنه. ژانرش روانشناسیه و فوق العاده قشنگ و باحاله من این کتاب رو به همتون پیشنهاد میدم، مطمئن باشید پشیمون نمیشد،اینم بگم کتابش فقط در مورد میتو و روفوس نیست، بلکه در مورد افراد دیگه ای مثل دالایلا (زنی که نامزد سابقش توی سازمان قاصدان مرگ بوده و بهش زنگ زدند)زویی (که اونم قراره بمیره هم هست)

نکته: به طور واضح به این موضوع که همجنس...گرایی وجود داره اشاره نشده...

معرفی کتاب بعدی: پرنسس و ملکه